SleepySheep
SleepySheep
vakantio.de/sleepysheep

سیدنی

منتشر شده: 09.08.2024

9 اکتبر 2006 سیدنی

ما اینجاییم! من قبلا ساقی را کشته‌ام - با احتیاط قرمز و قهوه‌ای - چون در اتاق ما نشسته بود.

بیا بریم شهر! وسایل تازی ما بدون مشکل سازماندهی شده بودند، این بار می دانستیم که باید چه کار کنیم.

که البته باعث شد در موردی که نمی‌دانستیم اشتباه کنیم: ساختمان DIMIA برای ویزای کاری ما همان ساختمانی نبود که در نهایت به آن رسیدیم. چون وقتی کارهای واقعاً اشتباه انجام می‌دهیم، در مسیر کاملاً اشتباهی در مرکز شهر قدم می‌زدیم و سپس می‌توانستیم برگردیم تا این برچسب احمقانه را در پاسپورت خود بیاوریم.

ما با روحیه خوب ادامه دادیم، مجبور شدیم یک Mail Trekker بخریم (در ادامه یعنی کل راه برگشت در این مورد!) و برای اینکه کاملاً انبار شده بودیم، کارت تلفن همراه را همراه خود داشتیم.

شماره مالیات هدف بعدی بود، تنها چیزی که هنوز وجود ندارد یک حساب بانکی است. این وظیفه فردا است و پس از آن ما آماده کار خواهیم بود!


20 اکتبر 2006 سیدنی

ما حساب بانکی خود را در بانک مشترک المنافع باز کردیم. زن خوب پیشخوان حساب‌های زیادی را به ما معرفی کرد، من نمی‌دانم همه آنها در مورد چه چیزی بودند، اما ما با حسابی که ماهانه چهار دلار هزینه دارد، تسویه حساب کردیم و می‌توانیم از هر دستگاه خودپرداز آنها به صورت رایگان پول نقد برداشت کنیم.

برنامه ما برای ورود به Manly واقعاً پسر را در پذیرایی سرگرم کرد زیرا پیاده روی کاملاً ساده است. در نهایت کشتی شد و ریخت. باران در سیدنی، قلب یک Sauerland سریعتر می تپد. Manly بسیار خوب است، اما رستوران آلمانی فقط آبجو گندم را با غذا سرو می کند.

در تاریکی به شهر برگشتیم، از اپرا و پل بندرگاه عکس گرفتیم.


21 اکتبر 2006 سیدنی

ما با مترو رانندگی کردیم - پس ساندویچ  نیست

آنجا: "من از خوردن سیر شدم!"

مدام می بارید، ترسناک. آنجا از ساعت 6 بعد از ظهر می خوابد، او نیاز به خواب 12 ساعت در روز دارد. آیا آن جت لگ است؟


23 اکتبر 2006 بنکستاون

ارنا به همه چیزهایی که پیدا می کند به ما غذا می دهد. اگر بیشتر اینجا بودیم می ترکیدم.

6 آوریل 2007 سیدنی

بسیاری از آسیایی ها، بیش از حد آلمانی ها.

خیلی سرد، خیلی گران.

اینجا سیدنی است. 20 دلار برای منوی پیتزا هات پرداخت کرد زیرا زمان تعطیلات بود. 11 تکه پیتزا، موس یا شکلات، بستنی و پپسی مکس تا زمانی که بترکید. امروز نمیتونم چیزی بخورم

آپلود عکس ها گران است اما اگر Global Gossip هنوز باز باشد، دوباره تعدادی را آپلود خواهم کرد.

و من اکنون یک کاربر YES Optus هستم!


7 آوریل 2007 سیدنی

باران، سرما، سیدنی. به اپرا رفت، پل هاربر را گرفت، یک عروسی را در Observation Point تماشا کرد و خیس شد. بندر عزیزم دوباره کار نکرد.


8 آوریل 2007 سیدنی

ساحل بونته و ساحل باندی اولین ایستگاه های امروز ما بودند. بونته یک تصادف بود چون ما گم شدیم، باندی امواج عالی داشت. بعد با کشتی رفتیم پارک گپ، منو یاد GOR انداخت. احتمالاً چیزی از «پاپیلون» در اینجا فیلمبرداری شده است. در پایان یک سفر دریایی به بندر دارلینگ وجود داشت. بسیار زیبا، نورهای زیادی در تاریکی.



9 آوریل 2007 سیدنی

Eu، eu، Eu، که می تواند چیزی به من بدهد. کمبود شدید پول در کشور کوله گردها، 1000 یورو هنوز در حساب است و این برای ملبورن (26 دلار/شب + غذا)، ماشین کرایه (100 دلار)، آدلاید (200 دلار) و سفر/پرواز به آلیس اسپرینگز (300 دلار) به سختی کافی است. $) به علاوه آنچه برای زندگی در آلیس و پرواز به پرث نیاز دارید. پس چی حرف زد... هر کی؟



20 ژوئن 2007 کانبرا / سیدنی

اوه نه، من دوباره سیدنی را دوست ندارم. خورشید آنجاست، اما بدون کفش بسیار سرد است.



21 ژوئن 2007 سیدنی

گرفتمش! و پول زیادی پرداخت کرد! من بلیط فرودگاه و یک روز را خریدم چون نمی دانستم که شما فقط می توانید بلیط فرودگاه را به فرودگاه ببرید و نه بلیط سراسر سیدنی.

مامپا را بعد از صبحانه شکار کنید: خیابان جورج، نقطه دید، میدان دایره ای، خانه اپرا، پل بندرگاه، باغ های گیاه شناسی، هاید پارک، سنت اندروز، سنت مری، راکس و پیتزا هات. پس از آن به خواب کما رفتند.


22 ژوئن 2007 سیدنی

بنابراین، آن روز موبایل ما بود. تصادفاً با اتوبوس به سمت مرکز ورزشی رفتیم. آنجا خیلی خوب بود، می توانستی بیشتر تحمل کنی. سپس به خلیج Watson، The Gap نگاه کنید. به YHA برگردید، تور کوهستان آبی را رزرو کنید، فردا مامپا و ماشین را برای یکشنبه انجام دهید. سرانجام، یک تور بندر به بندر دارلینگ و پدر در کشتی خوابیدند.



23 ژوئن 2007 سیدنی

چه روز تنبلی! خریدن نان آلمانی، گوش دادن به موسیقی برای همیشه در مایرز، قدم زدن در مغازه های موسیقی و گذراندن 2 ساعت در اینترنت.


26 سپتامبر 2007 سیدنی

من اینجا هستم. در شهری که کمتر دوست دارم. و زن کانتاس تقریباً چمدان من و من را به پرث فرستاد. در طول پرواز، همنشینانم مرا آرام کردند. یکی از انگلیس بود و در حال پرواز به خانه بود، دیگری از بندر کافس و همچنین در حال پرواز به خانه بود. شاد


28 سپتامبر 2007 سیدنی


دیروز بدون اینکه بخواهم وارد پل هاربر شدم. یه جورایی پاهایم مهار نشدنی بود. من همه سوغاتی ها را دارم، به جز رام بوندبرگ.


30 سپتامبر 2007 سیدنی

وای دیروز دوباره رفتیم پیتزا هات. آنجا، سابین (هم اتاقی)، دومینیک و من. و ما پر بودیم


1 اکتبر 2007 سیدنی

قهرمان جهان! قهرمان جهان شدیم! همانطور که گفتم بیرگیت و سایمون هر کدام یک گل زدند. و ناتزه جعبه اش را تمیز نگه داشت. گل بیرگیت کمی بعد از نیمه تمام برزیل را گرفت، سپس لیندا در گل 16 مارتا را سابر کرد، اما ناتسه گل 11 را نجات داد و همه چیز را از هوا بیرون کشید. و سیمون دقیقه 86: پس از اینکه آنیک به تازگی آن را از دست داد، او با ضربه سر توپ را وارد دروازه کرد. سپس سیمون پیراهن را روی سرش کشید. او باید بیشتر بخورد.

صحبت از غذا: ارنا مدام سعی می کند دوباره ما را سیر کند. دیروز بعد از ناهار رفتیم 90 دقیقه پیاده روی و بعد 2 ساعت به رختخواب رفتیم.



2 اکتبر 2007 سیدنی

در سیدنی برگشته بودند، از اسن فرار کردند.

به دومینیک تبریک گفت، او در ملبورن تنهاست. تانجا و سو می توانند از روز سه شنبه به عنوان بسته بندی انبه کار کنند.

فردا به فرودگاه منتقل می شود.






پاسخ

استرالیا
گزارش سفر استرالیا

گزارش های سفر بیشتر