منتشر شده: 28.02.2019
امروز با سارا و روون به رابرگ رفتم. این نام برگرفته از صدها فوک است که در اطراف کوه پرسه می زنند و شنا می کنند و آفتاب می گیرند. پیاده روی بسیار متنوع است. ابتدا از مسیری باریک در امتداد یک صخره رفت. آنجا خیلی سبز بود و زمین شنی بود. سپس سنگیتر و صخرهتر شد و باید راه خود را از روی سنگها و شکافهای عظیم پیدا میکردی. بعد از سنگ ها به ساحل شنی سفید زیبایی رسیدید. مناظر اینجا واقعا نفس گیر است! در راهپیمایی با حیوانات متعددی روبرو شدیم. مارمولک ها در اندازه های مختلف، پرندگان مختلف و ملخ سبز نارنجی 5 سانتی متری. پیاده روی با استراحت حدود 4 ساعت طول کشید. بعد از پیاده روی به بازار برگشتیم. هر وقت نمیدونی چیکار کنی، اونجا یه قهوه میخوری، میشینی و میذاری روحت آویزون بشه. عصر استف می خواست برای همه ما اسپاگتی بولونیزی بپزد. بنابراین برای خرید مواد به سوپرمارکت رفتیم. از آنجایی که سیاهپوستان همچنان تظاهرات میکنند (برای برق رایگان بیشتر)، فقط دو صندوق در این سوپرمارکت بزرگ باز بود. ما مجبور شدیم بیش از نیم ساعت در صف باشیم. و با وجود این صف طولانی، صندوقدارها با خونسردی کار خود را انجام دادند و به هیچ وجه نگذاشتند استرس داشته باشند. اسپاگتی بولونی ربطی به بولونیایی که تو خونه میشناسیم نداشت ولی بازم خیلی خوشمزه بود! پس از ناهار، پل مجبور شد دوباره ترافیک را هدایت کند زیرا سیاهپوستان وسایل را در بزرگراه آتش زدند که اکنون بسته است. این هم دلیلی است که تا الان سر کار نرفته ام. خانه کودک در یک شهرک و در نتیجه در یک منطقه خطرناک است.