ملبورن

منتشر شده: 02.12.2018

بعد از دو روز طولانی در هواپیما بالاخره در ملبورن فرود آمدیم! این بار پرواز خیلی اعصاب خردکن بود. فضای کمتری بود، غذای ملایم و صف های طولانی برای توالت صبح. یک توقف در کوالالامپور بود. شش ساعت در فرودگاه بودیم. فرودگاه مانند یک صلیب ساخته شده است و در وسط آن یک باغ گیاه شناسی وجود دارد. در آنجا ما فقط از هوای سرد 5 Crad در آمستردام به 35 Crad سریع تغییر کردیم. پس از مدت ها انتظار بالاخره توانستیم هواپیمای بعدی را بررسی کنیم تا نه ساعت آینده را تحمل کنیم.

اما در یک نقطه شما همیشه می رسید!
ما با هم از کنترل پاسپورت عبور نمی کنیم. فلو می تواند با پاسپورت فرانسوی خود از پیشخوان الکترونیکی عبور کند. من باید با آلمانی ام در صف مردم واقعی باشم. وقتی بالاخره نوبت من شد، همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد. برگه اظهارنامه من به سرعت انجام شد. چند سوال در مورد چاقویم و اینکه آیا دارو یا کفش همراه دارم و سپس اجازه ادامه کار را داشتم. فلو از قبل با هر دو کوله پشت فرمان منتظر من بود. بعد از من دوباره همان سوالات را پرسیدند و گفتند که می توانیم خط زرد را روی زمین پرواز کنیم. از در کشویی برقی گذشت و ما بیرون بودیم! نه تمبر، نه به استرالیا خوش آمدید، نه چیزی. بنابراین ابتدا نشستیم و بررسی کردیم که آیا ویزای ما واقعا معتبر است یا خیر. پس از مدت کوتاهی متوجه شدیم که امروزه همه چیز الکترونیکی است. ویزای ما روی تراشه پاسپورتمان است و اگر مهر بخواهیم 150 دلار قیمت دارد.

در همان روز ما را برای مدت طولانی روی پای خود نگه نمی دارد. ساعت 2 بعدازظهر چیزی می خوریم و ساعت 3 بعد از ظهر برای اولین بار در رختخواب بودیم و خوابیدیم. برای چند روز آینده، ما هر روز صبح حداکثر ساعت 6:30 صبح از خواب بیدار می شویم و بعد از ساعت 8 بعد از ظهر هیچ چیز ما را برای مدت طولانی بیدار نگه نمی دارد.

کوله پشتی ما در سنت کیلدا در شرق ملبورن واقع شده است. به زودی متوجه می شویم که سنت کیلدا ساحل و منطقه مهمانی ملبورن است. بهترین انتخاب برای اولین آخر هفته در آن سوی دنیا نیست. رنگ جت قابل توجه است، شب ها بلند و روزها خسته کننده هستند. با این وجود، ما موفق می شویم روزهای خوبی را بسازیم. از موزه فیلم، موزه هنر، باغ‌های گیاه‌شناسی و بازار ملکه ویکتوریا بازدید می‌کنیم. هر دو موزه بسیار سرگرم کننده بودند، موزه فیلم با فعالیت های خلاقانه تحت تاثیر قرار گرفت و موزه هنر با نقاشی های نفس گیر!
بازار ملکه ویکتوریا تقریباً در مرکز ملبورن واقع شده است. تالار بزرگی است که عده ای از دهقانان مانند قدیم در آن می ایستند و با صدای بلند حقیقت خود را می ستایند. خرید از آنجا بسیار سرگرم کننده بود. نتیجه مطلوب، لسانژ گیاهی، نیز چشیده شده است.

در آخرین شب (شب سوم) ما Couchsurfing را امتحان کردیم، وب سایتی که توسط مسافران برای مسافران ساخته شده است. در وب سایت می توانید افرادی را بیابید که به شما اجازه می دهند روی مبل خود بخوابید. این رایگان است، اما مطمئناً شما سعی می کنید برای میزبان خود کار خوبی انجام دهید. استورت ما را به خانه برد. در شب او ساحل، شهر و پنگوئن های مخفی شده را به ما نشان داد. استورت سفرهای زیادی داشته است و ما توانسته ایم در مورد مقاصد سفر زیادی صحبت کنیم.
شگفت آور است که برخی از مردم چه نوع اعتمادی می توانند به شما بدهند. استورت صبح روز بعد به سر کار رفت، اما همچنان به گرمی از ما دعوت کرد که در آن بخوابیم و بعداً آپارتمانش را ترک کنیم. این اولین تجربه بسیار خوبی با Couchsurfing بود! از این بابت بسیار خوشحالم و قطعاً دوباره این کار را انجام خواهم داد.

عصر روز چهارم به سمت کشتی Spirit of Tasmania حرکت کردیم. این کشتی بزرگ است، حداقل 10 طبقه، هزاران کابین، رستوران، سینما و حتی موسیقی زنده دارد. متاسفانه ما خیلی دیر رزرو کردیم و هزینه زیادی برای یک صندلی پرداخت کردیم. همانطور که بعدا متوجه شدیم، شما می توانید یک تخت ارزان تر تهیه کنید... چیزی که ما را بسیار شگفت زده کرد، این بدان معناست که کشتی هر روز به طور کامل رزرو می شود. آیا تاسمانی به اندازه ملبورن توریستی و شلوغ است؟!

من خیلی هیجان زده هستم که بالاخره از شهر خارج شدم! به سمت بیابان تاسمانی! :)

پاسخ

استرالیا
گزارش سفر استرالیا